اولین تولدی که رفتی
عسلی مامان روز پنجشنبه تولد شش سالگی نگار جون بود . این اولین تولدی بود که دعوت بودی عزیز مامان . خاله زهرا برای عصر دوستای نگار جون رو دعوت کرده بود و مامان بعضی از دوستای صمیمیشو برای شب هم آقایون رو گفته بود که بیان. وقتی به منم گفت که وقتی بچه ها هستن برم بهش گفتم من که هنوز مامان نشدم گفت دوست داره آوین هم تو تولد دخترعموش باشه. خلاصه که مامانی خیلی خوش گذشت و شما هم با آهنگ حسابی قر دادی و تکون خوردی . یادگاری های تولد رو هم برات نگه داشتم. بزرگتر که بشی حتما بهت میدمشون. فکر کنم تولد و نیمچه خونه تکونی روز بعدش حسابی خسته ات کرده بود عشقم. دیروز فکر کنم کلا لالا بودی . خیلی نگران شده بودم هی به بابایی می گفتم تکون نمیخ...
نویسنده :
مامان
13:25